وحید نژادمحمد؛ مارتین ژوب
دوره 10، شماره 18 ، اسفند 1395، ، صفحه 101-124
چکیده
ُمان اُنیتشا اثر لوکلزیو، نویسنده فرانسوی، بازنمود واقعی اسطورهایی و تاریخی از سرزمین آفریقای غربی (نیجریه) است. داستان اُنیتشا «روایت» را به وقایع اسطورهایی مرتبط میکند که با تصاویر سَمبلیک ...
بیشتر
ُمان اُنیتشا اثر لوکلزیو، نویسنده فرانسوی، بازنمود واقعی اسطورهایی و تاریخی از سرزمین آفریقای غربی (نیجریه) است. داستان اُنیتشا «روایت» را به وقایع اسطورهایی مرتبط میکند که با تصاویر سَمبلیک عینیّت مییابند. به نظر ژیلبر دوران(Gilbert Durand) ارزش پایدار فرهنگهای انسانی در این واقعیت اساس گرفته که آنها قادر هستند «زبانهای سَمبلیک» را با نشانههای خود بازنمایی کنند. بدیندلیل همین فرهنگها بطور ناخودآگاه به تصاویری معنادار متوسّل میشوند. زیلبر دوران در کاوشهای تاریخی و اسطورهشناختیِ خود، ساختار مستترِ اسطورههای تاریخی-انسانی را همچون کلود لِوی-استراوس آشکار میکند. ساختارهایی که در قلمرو وسیع تصاویر سَمبلیک مأوا گرفتهاند. لوکلزیو نیز با داستان اُنیتشا و با نوشتاری بسیار متفاوت از «خواب و واقعیت»، اسطورهها و ساختارهای پیچیده آنها را در قلب آفریقا به تصویر میکشد. در این مقاله با توسّل به رویکرد نقدِ اسطورهایی ژیلبرت دوران، و با شناسایی ریز-ساختارهای اسطورهایی به ابر-ساختارهایی دست خواهیم یافت که تحول ذهنیتها، تجارب، خواب و ادراک انسانی را در بستر تاریخ نشان میدهند.